دکتر زینبدکتر زینب، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

ثبت خاطرات من

خاطره 2: تولد مادرم

1391/3/31 17:30
نویسنده : زینب
347 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ، وقتی مادرم را دیدم به او گفتم:مامان چرا این قدر خوش حالی.مادرم گفت: چون امشب تولدم است.شب  که شد من ، پدرم ، برادرم و خواهرم هر کدام یک عدد کادو برای مامان جونم خریده بودیم.

مادرم از این که تولدش بود خوش حال بود  قلب

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان محمدحسین
31 خرداد 91 17:38
تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی
FARIBA
29 بهمن 91 18:23
خواهش میکنم عزیزدلم.ازتبیلند براش گرفتیم
میتونم ازت یه خواهشی بکنم؟؟؟؟؟پسرم توی مسابقه شرکت کرده باید به ادرس http://shahrekhatere.niniweblog.com/post10.php بری و کد پسرم رو که عدد 507 هست رو براشون نظر بذاری.یه دنیا ازت ممنون میشم


ممنونم